زدودن فقر، هدف از تولید
«ما تولید میکنیم نه برای اینکه فقرا را فقیرتر و اغنیا را غنیتر کنیم؛ هدف از تولید، زدودن فقر از جامعه است». از تولیدِ نوعی لامپ دوچرخه در یک کارگاه کوچک تا تبدیل به یکی از غولهای صنعت الکترونیک، همین دیدگاهِ انسانگرا، راهبرِ اندیشه «کونوسوکه ماتسوشیتا»(1989 – 1894) بود. بنیانگذار گروه صنعتی ماتسوشیتا الکترونیک(ناسیونال و پاناسونیک)، از پیشگامان حرکت به سوی مفهومِ «بنگاه های مسئولیت پذیر» در دوران معاصر نیز بوده است. در نوشته زیر، ماتسوشیتا بخشی از دیدگاه های خود را در این زمینه به روشنی بیان می نماید. این مطلب برگرفته از کتابِ «مسئولیت اجتماعی بنگاه های اقتصادی» نوشته کونوسوکه ماتسوشیتا است که توسط نشر رسا منتشر شده است.
مسئولیت اجتماعی و اجتماعی شادتر
وظایف و مسئولیت اجتماعی شرکتها، امروزه موضوع مورد بحث در تمام جهان است. به رغم همه بحثهایی که جریان دارد، اگر فهم جمعی روشن و مقبولی در خصوص مسئولیت اجتماعی شرکتها به وجود آید و هر بنگاه اقتصادی در مورد مسئولیت خود تعهد اجتماعی موثری احساس کند، می توانیم با دلگرمی منتظر جامعه ای باشیم که نه تنها موسسات و بنگاه های اقتصادی آن رشد و توسعه نوینی را تجربه می کنند، بلکه به تدریج جامعه ای قوی تر و شادتر خواهیم داشت، چون علت وجودی یک شرکت از نظر تئوری و عمل، موضوع حساس و پراهمیتی است. بنابراین بحث گسترده در مورد مسئولیت اجتماعی شرکتها و تلاش برای عملی کردن آن از اهمیت خاصی برخوردار است.
به نظر من بسیاری از نوشته ها و نشریه های مربوط به مسئولیت اجتماعی شرکتها به خاطر انعطاف ناپذیری و یک سویه بودن نگرش آنها، یا گمراه کننده اند یا بسیار ناکارآمد و ابتر به موضوع پرداخته اند.
هیچ بنگاهی متعلق به فرد یا گروهی خاص از سرمایه گذاران نیست
یک کسب و کار یا بنگاه اقتصادی، آن گونه که من فکر می کنم، به همان اندازه که بخشی از اجتماع و وابسته به اجتماع است، یک موجودیت عام است که در مالکیت یک فرد نیست.
بنگاه های بسیار بزرگ با سرمایه گذاری تعداد زیادی از سهامداران(شرکتهای سهامی) و بنگاه های کوچک با مالکیت یک فرد(بنگاه یک نفره) با فعالیتهای گوناگون تأسیس و مشغول به کار می شوند. از نظر قانونی و ساختار سازمانی بسیاری از این شرکتها در مالکیت افراد یا متعلق به سهامداران آن هستند، اما به رغم موقعیت رسمی و اجتماعی آنها، هیچ بنگاهی متعلق به فرد یا گروهی خاص از سرمایه گذاران نیست، بلکه متعلق به کل جامعه از جمله مالکان قانونی آن است.
شرکتها تا چه زمانی پایدار خواهند بود؟
این موضع را به گونه ای دیگر نیز می توان بیان کرد. یک کسب و کار از هر نوعی که باشد، بنیاد و موفقیت خود را مدیون تقاضای جامعه برای فعالیت آن کسب و کار است. هر کسب و کار و یا شرکتی برای پاسخ به نیازهای جامعه و در زمانی خاص تأسیس شده است و برای آینده باید بر توسعه محصولاتی که تقویت کننده فرهنگ جامعه است، سرمایه گذاری کند. فعالیت یک بنگاه اقتصادی سهمی مهم در تحول جامعه دارد و برای مردم موهبتهای بسیاری در بر دارد، زندگی اجتماعی را استحکام بخشیده و بر پایه های راسخ، سازنده و مفید استوار می سازد. یک شرکت فقط تا زمانی که قادر باشد با فعالیت خود به حفظ و پیشرفت فرهنگ جامعه کمک کند، پایدار خواهد ماند.
از یک جنبه، محصولِ تلاشِ یک موسسه اقتصادی را می توان متعلق به اشخاص یا شخصی دانست که فکر تاسیس آن به ذهنشان خطور کرده و علاقمند به ادامه فعالیتش بوده اند. اما، از طرف دیگر، فعالیت یک شرکت برای کمک به حفظ زندگی اجتماعیِ پایدار و پیشرفت و تعالی فرهنگ است، بنابراین یک بنگاه اقتصادی یا کسب و کار، از هر نوعی که باشد، بدون شک یک موجودیت و دارایی همگانی است.
زمین، سرمایه، منابع و ابزار: آن چه مردم در اختیار شرکتها می گذارند
حال به چشم اندازی فراتر توجه کنیم. گذشته از بزرگی و کوچکی یک شرکت، هر شرکتی برای فعالیت خود نیازمند زمین، سرمایه، منابع و ابزار است. هر چند از نظر قانون این عوامل قسمتی از دارایی شرکت محسوب می شود، اما اصالتا به مردمی تعلق دارند که آنها را جهت استفاده درست و حمایت از جامعه مطلوبشان در اختیار شرکتها قرار داده اند. لذا شرکتها نیز لزوما موجودیتی متعلق به جامعه خود، یعنی یک موجودیت عام هستند و هویتی اجتماعی دارند.
لذا فعالیتهای شرکتی که ذاتا از دارایی های مردم تغذیه می کند و از زمین، نیروی انسانی، پول و ابزارهای پیرامون خود بهره می برد اما قادر به حفظ منافع جامعه نیست و به پیشرفت آن یاری نمی رساند، غیرقابل قبول است.
در عین حال، وقتی شرکتی مسئولیت اجتماعی خود را به درستی انجام می دهد، جامعه نیز باید از فعالیت چنین شرکتهایی حمایت کند و پشتیبانی و رغبت خود را نسبت به فعالیت این شرکتها به هر نوع ممکن ابزار دارد. این مسئولیت متقابل و بنیادین شرکتها و جامعه در قبال یکدیگر است.
پی نوشت: گزاف نیست اگر بگوییم این نگرشِ صحیح و احترام آمیز نسبت به سهم مردم در پیشرفت شرکتها، فلسفه ای فراگیر در ژاپن است و ماحصلِ آن، جامعه ای است منصف و در عین حال، ثروتمند که برخورداری از حداقل امکانات زیستی، نه آرزو، که حقی بدیهی و در دسترس عموم است.
خیریه سیمرغ با نگاهی به همین رویکرد می کوشد با تأکید بر ممکن بودنِ همدلی و همراهی شرکتها برای حمایت از سفر و اقامت تمامِ کودکان بیمار در خانواده های کم بضاعت، تجربه ای نو در صنعت گردشگری کشور پدید آورد؛ تجربه ای راهگشا برای ساختن آینده ای که از امروزمان روشن تر باشد.